شعر و رمان

ساخت وبلاگ

خدایا عاشقم کردی به تو گفتم که پروانم

بسوزاندی تمامم را به دامانش که شمع آنست..

خدایا نیست باکم هیچ ،اگر دادی به من مردن..

فقط یا رب بده آن را به یک بارم ..نه بر هر دم..

شعر و رمان...
ما را در سایت شعر و رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : novel370o بازدید : 21 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 15:11

آبی ترین احساس لبخندهای تو بود..شاد ترین قصه پایان غم تو بود روزی که من بنشسته بودمو در فکر خود بودم نوری تابید در جان..  خورشید حاضر شد دنیای من چه بود رنگین کمانی سرخ...که از طلوع او یاد تو می تابید تاریک بود گرچه دنیا روشن شد آبی ترین احساس یاد دل من شد... شعر و رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر و رمان دنبال می کنید

برچسب : آبی ترین احساس,آبی ترین احساس رمان,آبی ترین احساس من,رمان آبی ترین احساس من,رمان آبی ترین احساس مریم شهسواری,دانلود رمان آبی ترین احساس,رمان آبی ترین احساس برای موبایل,رمان ابی ترین احساس کامل,دانلود رمان آبی ترین احساس برای موبایل,دانلود رمان آبی ترین احساس برای کامپیوتر, نویسنده : novel370o بازدید : 288 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 14:08

روسری ام را محکم گره نزده ام..        اما گلویم را سخت چیزی میفشارد...      ...بغض نیست.                  زور حرفاشان است...اشکم میچکد...                و امان از ذره ای کم شدن از دردهایم. غصه ام پایان پذیر نیست.              جسم من شکستنیست...تحمل این بی احساسی ها را ندارد.      آرام تر بی پروایی کنید... شعر و رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر و رمان دنبال می کنید

برچسب : اشکان دژاگه,اشک,اشکان خطیبی,اشکانیان,اشکنه,اشکان عرب,اشکوری,اشکان بانکی,اشکها و لبخندها,اشکان اشتیاق, نویسنده : novel370o بازدید : 254 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 14:08

مرا این تلخو شیرین/مرا دستان گرمت

مرا دلخوش به این حرف/مرا حرف قشنگت

مرا یک لحظه آرام/مرا خوف نگاهت

مرا بردست در فکر/تمام لحظه هایم

 

شعر و رمان...
ما را در سایت شعر و رمان دنبال می کنید

برچسب : تقدیر,تقدیر یک فرشته,تقدیر شادمهر,تقدیر نامه,تقدیر و تشکر,تقدیر شروین,تقدیر شادمهر عقیلی,تقدیر یک فرشته دانلود,تقدیر یک فرشته قسمت اول,تقدیر پر ایمان, نویسنده : novel370o بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 14:08

در ماشینو بستم.کولمو انداختم رو دوشمو بی حوصله وارد دانشگاه شدم.امیدوار بودم کلاس ادبیات امروزم بتونه سرحالم بیاره. آهی کشیدم.به ساعتم نگاه کردمو وارد کلاس شدم.نگاهمو بین بچه ها چرخوندم.بازم نبود..

 

شعر و رمان...
ما را در سایت شعر و رمان دنبال می کنید

برچسب : داستان کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان کوتاه انگلیسی,داستان کوتاه آموزنده,داستان کوتاه طنز,داستان کوتاه فارسی,داستان کوتاه ایرانی,داستان کوتاه ترسناک,داستان کوتاه خیانت,داستان کوتاه جالب, نویسنده : novel370o بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 14:08